سبک مدیریت شهید سلیمانی در پیشبرد آرمان قدس شریف از منظر آقای ناصر ابوشریف

0
814

سبک مدیریت شهید سلیمانی در پیشبرد آرمان قدس شریف از منظر آقای ناصر ابوشریف

مقدمه
ابتدا سلام و احترام خود را به حضار گرامی در جلسه اعلام میدارم. در آغاز جلسه باید بگویم که صحبت کردن و پرداختن به شخصیت حاج قاسم با توجه به شخصیت مرکب و ویژگی های خاص ایشان در جملات کوتاه و جملات کلی قابل گفتن نیست. برای پرداختن به شخصیت حاج قاسم یا هر شخصیت دیگری در انقلاب اسلامی باید به طور حتم از پیشینه‌ی انقلاب اسلامی آغاز کنیم.

انقلاب اسلامی؛ پروژه تغییر و اصلاح
از دیدگاه ما انقلاب اسلامی بزرگترین پروژه تغییر و اصلاحی است که بعد از خلفای راشدی در امت اسلامی به وجود آمد. شاید بعد از صلح امام حسن(ع) با معاویه در سال ۴۰ هجری، انقلاب اسلامی بزرگترین رخدادی است که در جهان به وقوع پیوسته است.
بعضی از مردم شاید صحبت های من را کوچک یا غیر صحیح بدانند اما پیامبر اسلام(ص) فرمودند خلافت بعد از من ۳۰ سال خواهد بود و بعد از آن دچار گسستگی خواهد شد و بعد از آن هر قسمتش تکه تکه خواهد شد. دوره های بعدی در  تاریخ اسلامی در واقع ساختارهای حاکمیت آن ساختارهای پادشاهی بودند. بنی امیه ساختار پادشاهی بود و این دقیقا منعکس کننده صدق گفته ها – و پیش‌بینی‌های – پیامبر اکرم(ص) است. در رابطه با بنی عباس و عثمانی ها – هم وضعیت به – همین شکل بود و اگرچه بخشی از زندگی عادی مردم با احکام اسلامی اداره میشد، ولی حاکمان، در واقع پادشاهانی بودند که بر مردم حکومت میکردند.
انقلاب اسلامی – در ایران – بار دیگر حکومت الهی را بازگرداند؛ یعنی حکومتی که بر اساس احکامی که خداوند آن را نازل کرده اجرا میشود و از شخص حاکم تا سایر احکام در این چارچوب قرار میگیرند. ولی فقیه، امام یا رهبر یا هر نامی که میخواهید بگذارید، به شخصی اطلاق میشود که واجد تمامی شرایط دینی، اجتماعی و اداری است و فردی عادل محسوب میشود. این فرد توسط افرادی – دیگر که نمایندگان مردم در مجلس خبرگان رهبری هستند – انتخاب میگردد و این فردی است که پروژه تمدنی اسلامی را در جامعه هدایت و رهبری میکند. این دقیقا چارچوب خلافت به روش نبوی است.

امتداد انقلاب اسلامی در گستره امت اسلام
هسته ی مرکزی انقلاب اسلامی در جمهوری اسلامی ایران و در داخل مرزهای ایران به عنوان دولت شکل گرفته است. رهبر جمهوری اسلامی ایران در وهله ی اول رهبریت خود را در داخل مرزهای این کشور انجام می‌دهند، اما این پروژه بسیار بزرگ‌تر و فرامرزی‌تر است. پروژه انقلاب، پروژه نهضت امت اسلامی است. انقلاب اسلامی ۴۰ سال گذشته را تقریبا در هر دهه به صورت خاصی سپری کرده است. در پایان دهه‌ی دوم و سوم، ‌پروژه ی امتداد طرح اسلامی به خارج از مرزها شکل و سامان بیشتری پیدا کرد.

حاج‌قاسم؛ وحدت‌بخش امت اسلامی
برای موفقیت هر پروژه‌ای باید تمامی ارکانِ همسو با آن را جمع آوری کرده و تمام پارامترها را با آن همسو ساخت. برای تحقق دستاوردهای این پروژه ما نیازمند وحدت اسلامی هستیم. اگر ما به دنبال یک پروژه و طرح نهضت اسلامی فراگیر باشیم، باید این ساختار از تمامی قید و بندهای قومیتی، نژادی و مذهبی خارج شود؛ چون این طرح برای کل امت اسلامی است – و با درنظرداشتن این ملاحظات است که – نقش حاج قاسم سلیمانی مشخص می‌شود.
برای تبیین نقش ایشان ‌در این پروژه میتوان ‌به این مسئله رسید که برای تحقق این هدف باید وحدت شکل بگیرد. این پروژه بدون جمع آوری و همسوسازی تمام قدرتها و ظرفیتها و نیز بدون وجود یک رهبری مقتدر که بتواند به آن سمت و سوی صحیحی بدهد، امکان‌پذیر نیست – و در صورتی که این شرایط فراهم نباشد، این جریان، منحرف خواهد شد – و به سمت و سوی دیگری خواهد رفت. پس رهبری و مدیریت حاج قاسم در راستای سمت و سو دادن این ظرفیت ها به سمت آن هدف واحد – قابل توجه و بررسی – است.

وحدت حقیقی؛ نیاز امت اسلام
اگر بخواهیم قسمت قرآنی این پروژه را مشخص کنیم، باید به ایمان محمد رسول الله(ص) اشاره کنیم. – در قرآن کریم آمده است: – مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ ‌این پروژه ای است که برای آن برنامه ریزی می‌شود؛ یعنی در برخی احادیث دارد که کفار واحد هستند، در حالی که این مسلمانان و مومنین هستند که باید به سوی وحدت پیش بروند، ولی الان شاهد آن هستیم که کفار همسو و هم‌وحدت هستند اما مسلمانان داخل خود دچار تفرقه و مشکل هستند.
شاید وحدت اسلامی یکی از شعارهایی است که تمامی علمای مسلمین آن را سر میدهند و اگر از هرکدام بپرسید تاکید میکنند که این یک ضرورت دینی است که حتما باید انجام داد، اما اگر به افعال و کردارهای این افراد رجوع کنید خواهید دید که بعضی از این افراد با رفتارهای خود تیشه به ریشه این وحدت میزنند.
اگر از داعش هم درباره وحدت اسلامی بپرسیم شاید حتی صحبت های بیشتری از ما هم ارائه دهند اما ما شاهد آن هستیم داعش تمام بافت جامعه اسلامی را از بین برده است. صحبت کردن با شدت و حدّت در مورد وحدت اسلامی هم نمیتواند در عمل کارسازی داشته باشد، شاید بعضی تبعات مثبت را شاهد باشیم اما عملاً دستاوردی نخواهد داشت.
اینجا من میخواهم در مورد پروژه حاج قاسم صحبت کنم، پروژه ای واقع گرا، واقعی و حقیقی که هدفش مقابله با طرح غربی و پیروزی بر آن است. البته ایجاد و تحقق این پروژه کار چندان آسانی نیست. شما در سایه حضور قوی غرب هستید. واقعا آمریکا اکنون بزرگترین کشور جهان است و حضور رژیم صهیونیستی هم باید در نظر داشته باشیم. حضور غرب و کشورهای غربی هم در این معادله باید در نظر داشت، در این چارچوب است که پروژه حاج قاسم برای ایجاد تحقق این طرح نمایان میشود.

اسلام و فلسطین؛ قطب‌نمای طرح حاج‌قاسم
البته این پروژه، پروژه حاج قاسم نیست، پروژه انقلاب اسلامی است که رهبر انقلاب آن را هدایت میکنند و حاج قاسم مدیریت عملیاتی آن را برعهده داشت و خمیرمایه و آجر به آجر آن را چید. ایشان با دقت تمام جزئیات این طرح را پیگیری کرده و آن را قدم به قدم ساختند و در این راه خطرهای زیادی به جان خریدند تا این طرح را جلو ببرند.
شاید مهم ترین ویژگی مدیریت حاج قاسم در این طرح، شفافیت این کار باشد. اسلام بستر جامعه و هدف اصلی این پروژه است. هدف و قطب نمای این طرح نیز مسئله ی فلسطین است که میتواند تمامی امت اسلامی را حول محور آن جمع کرده و در مقابل، خمیر مایه و هسته اصلی طرح های فردی قرار دهد. کسانی که از همان ابتدا به این پروژه پیوستند، مثل حزب الله، به خوبی از این مسئه اطلاع پیدا کرده و آن را درک کردند. یعنی پروژه ای که اسلام و فلسطین در آن است.
به طور مثال حزب الله با تمام مشکلاتی که برای این گروه ایجاد میکنند و مشکلات متعددی که در داخل لبنان ایجاد کردند و شرایط پیچیده سوریه اما با این حال آن ها حتی یک لحظه هم از مسئله فلسطین دور نمانده اند. جنبش جهاد اسلامی فلسطین در هر شرایطی دو اصل اسلام و فلسطین را فراموش نکرد البته در این راستا و راستای فعالیت خود هرگز از هدف اصلی یعنی جمهوری اسلامی ایران خارج نشد. به طور مثال ما الان در سپاه انصارالله میگوییم که دشمن اصلی ما رژیم صهیونیستی و آمریکا میباشد. مثلا گروه ها و جنبش های عراق طی سال های گذشته توسعه بسیار زیادی پیدا کردند و در این سمت و سو قرار گرفته اند.

هدف حاج‌قاسم: اجماع امت اسلام
آخرین جلسه ای که با حاج قاسم داشتم به یاد دارم، جلسه طولانی بود که تمامی مسائل از اندونزی تا اروپا را بحث کردیم. ایشان تمام ارزیابی‌های خود را با معیار فلسطین می‌چید. در ارزیابی اندونزی، مالزی، ترکیه و افغانستان ایشان رابطه ای که این کشورها با فلسطین داشتند را محور و معیار اصلی ارزیابی خود قرار میداد.
خطاب به خارجی ها میگفتند، خطاب به ارتش و بقیه که ما آمادگی داریم از کشورمان دفاع کنیم، شما چه موضعی در مقابل فلسطین دارید. ایشان تلاش میکردند تمام امت را در این راستا قرار دهند. این یک معیار مثبت و صحیحی است که مورد اجماع تمام امت اسلامی قرار دارد. در رابطه با جنبش های فلسطینی و مقاومت، ایشان با تمام قدرتی که داشتند تلاش کردند از این ها دفاع کنند. حتی گاهی برخی مشکلات خصوصی و کوچک این گروه ها به ایشان ارجاع داده میشد.

حاج‌قاسم؛ نقطه تلاقی وحدت اسلامی
تقریبا نقطه ی تلاقی و هماهنگ کننده ی تمامی گروه های مقاومت از پاکستان تا عراق تا سوریه، یمن و لبنان و فلسطین همه کنار حاج قاسم جمع میشدند. ایشان با تمام قدرت از ما حمایت میکردند، شکل و سازمان دادن به یک بدنه ی مقاوم در جغرافیای بسیار بزرگ کار آسانی نیست. حتی ایشان خودشان شخصا در کارهای آماده سازی شرکت میکردند.
ایشان شخصیت بسیار ویژه ای داشتند که به قلب انسان بسیار نزدیک میشد. افتادگی ایشان را شما تحسین میکردید و فرماندهی ایشان را بزرگ میداشتید. وقتی ایشان صحبت میکردند اکثراً افراد صحبت های ایشان را یادداشت میکردند تا اجرا کنند. البته ایشان صحبت ها را از موضع امر و نهی انجام نمیدادند بلکه این حرف شنویِ طرف مقابل به دلیل عشق و علاقه و محبتی بود که به ایشان داشتند. ایشان البته اندیشه ی راهبردی بسیار قوی‌ای داشتند. در آخر جلسه تمام رخدادها و ارزیابی های موجود درباره کشورهای جهان، از اندونزی تا اروپا را میتوان در چند کلمه خلاصه کرد.

پروژه حاج‌قاسم، فراقومیتی و فرامذهبی
آگاهی ایشان – صرفاً – از طریق مطالعه نبود بلکه ایشان دانش خود را بسیار از طریق میدانی و گفتگو و ملاقات به دست آورده بودند. ایشان با بسیاری از مسئولین بسیاری از کشورها دیدار میکردند. البته دیدار ایشان همانند وزیرهای خارجه مقابل دوربین های تلویزیونی نبود، بلکه خارج از این فضا و به دور از رسانه ها انجام میشد.
من دوباره تاکید میکنم که پروژه اصلی حاج قاسم درواقع جمع آوری و متحد کردن امت اسلامی به سمت و سوی هدف بود. البته این جمع کردن برای یک کنفرانس نبود بلکه در چارچوب پروژه واقعی و حقیقی بود و این یک پروژه اسلامی واقعی است که هدف اصلی آن به پا خواستن امت اسلامی در مقابل دشمنان واقعی آن بود.
این یک پروژه ی فراقومیتی و فرامذهبی است و هر کسی که میخواهد در این چهارجوب قرار بگیرد، مورد استقبال و با آغوش باز استقبال میشود. برخی از فتنه گران یا گمراهان به گونه ای وانمود میکردند که پروژه نفوذ ایران است. البته رهبر ایران اینها را رد کردند و بیان کردند که کشور ایران کشور بزرگی است و خودش منابع بزرگی دارد و همین کافی است و ما به دنبال اشغال کشور دیگری نیستیم و این یک پروژه اسلامی است که حول کشورهای دیگر، و با محوریت مودت با دوستان پیامبر(ص) و دشمنی با دشمنان پیامبر(ص) جمع میشود.
این پروژه برای برترسازی یک ایرانی در مقابل یک ترکی و در مقابل فلسطینی نیست بلکه برعکس آن ممکن است یک ایرانی برای پروژه امت اسلامی جان خود را فدا کند. ما پروژه را از داخل آن دیدیم و با آن زندگی کردیم. ما فقط این پروژه را نخواندیم بلکه با آن  زندگی کردیم. این پروژه ای است که بر اساس پروژه مقاومت ایجاد شده است. این پروژه تنها چیزی که میخواست، عدل و عدالت در زمین است؛ چیزی که امام زمان(عج) میخواهد در جهان بسط دهد.

اهمیت مسئله فسلطین از دید حاج‌قاسم
من سخن خودم را با جمله ای از حاج قاسم که در آخرین جلسه گفتند به پایان میرسانم، ایشان دقیقا گفتند که امروز مسئله ی فلسطین ، نخستین مسئله ی دوران است. خداوند اولین سوال و پرسشی که از ما خواهد کرد این است که برای فلسطین و قدس چه کردیم؟!
ایشان تمام تلاش خود را به کار بستند تا قدس شریف را به عنوان یکی از مقدسات مسلمین آزاد کند. ایشان واقعا مستحق کلمه و واژه ای است که در مورد ایشان به کار برده شده است که ایشان شهید قدس و فلسطین است. خداوند حاج قاسم را رحمت کند و به کشورهای اسلامی درک واقعی از طرح ایشان بدهد. طرحی که نشان میدهد خلاصه آن این است که دشمنان به شکل واحدی علیه ما توطئه چینی میکنند و وارد جنگ شده اند البته این جنگ، همیشه به ظاهر متجاوزانه نیست و علیه درک و هدف ما صورت میگیرد. اکنون شاهد آن هستیم که در فرانسه مسلمانان به عنوان تروریست معرفی میشوند. درحالی است که تروریست ها از داخل همین کشورها سامان دهی میشدند.
دشمن صهیونیستی هیچگاه نمیتواند و نخواهد توانست دوست امت اسلامی باشد. این رژیم، رژیمی تجاوزگر است که در قرآن کریم به فسادگر توصیف شده است و غاصب فلسطین است اما با این وجود شاهد هستیم برخی مسلمانان در صلح با این رژیم هستند درحالی که سردار سلیمانی را دشمن خود معرفی میکنند. این یک خیانت به مسیر امت اسلامی تلقی میشود. خط حاج قاسم و خط جمهوری اسلامی ایران زیربنا و فونداسیون اصلی برای به پا خاستگی امت اسلامی و تحقق منافع حکومت اسلامی و تحقق استقلال و عزت آن است. اما اکنون شاهد آن هستیم که بسیار تلاش میشود تا به امت اسلامی چیزهای دیگری نسبت داده شود. البته این ساخته و پرداخته رهبرهای کشورهای عربی و اسلامی است که با کشورهای غربی هماهنگی و توطئه چینی میکنند.
من فکر میکنم که اکنون شرایط کاملا مشخص و شفاف است و هر کس می تواند واقعیت ها را دیده و بر اساس آن قضاوت کند. امروز کاملا مشخص شد که کسانی که در سازش با رژیم صهیونیست هستند، چه کسانی هستند. امروز هیچ بهانه ای برای مشخص نکردن و انتخاب نکردن خط مشی مقاومت توسط افراد وجود ندارد. رحمت و علوّ درجات را برای سردار عالی قدر خواهانم و از خداوند خواهانم توفیق را برای تمامی مسئولین جمهوری اسلامی ایران عطا فرمایند و به ما نیز این توفیق را عنایت فرمایند که در این خط حرکت کنیم.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید


+ 3 = ده