حاج قاسم و نظریه امنیت منطقهای
حضرت آیتالله خامنهای در تاریخ ۲۷ /۱/۱۳۹۸ در تجلیل از راه و اندیشههای این شهید والامقام فرمودند: «به شهید حاج قاسم سلیمانی به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛ به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درسآموز نگاه کنیم.»
نظریه «امنیت منطقهای» یکی از مهمترین دیدگاههای سردار سلیمانی است و میباید ابعاد اجرائی این نظریه توسط نخبگان ایران و منطقه مورد بررسی قرار گیرد. بعد از فروپاشی شوروی، کشورهای غربی با هدایت آمریکا برای تأمین امنیت رژیم صهیونیستی، «بازمهندسی» منطقه غرب آسیا را در دستور کار قرار دادند. بر این اساس میبایست کشورهای منطقه دچار ناامنی شده، تضعیف شوند و متفرق باشند. وجود اختلافات مرزی میان کشورهای منطقه، رقابتهای مذهبی بین دولتها و ملتهای شیعه و سنی، تعصبات قومی نظیر پان کردیسم و پانعربیسم، نقش بازیگران مرتجع منطقهای و وجود تروریسم از نقاط ضعف و گسلهای غرب آسیا بود که میتوانست هدف غرب را برای ایجاد ناامنی در منطقه، محقق سازد.
برای تضعیف امنیت در غرب آسیا، پروژه چندوجهی «ایجاد گروههای تروریستی تکفیری» مانند القاعده و داعش برای بازمهندسی منطقه شکل گرفت و با کمک عربستان و رژیم صهیونیستی دنبال شد. یکی از وجوه این پروژه، تغییر مرزهای جغرافیائی از طریق تجزیه کشورهای اسلامی بود و در این مسیر میبایست حاکمیت ملی کشورها تضعیف شده و تمامیت ارضی آنها، خدشهدار گردد. از سوی نظریهپردازان غربی، تجزیه عراق و سوریه و تقسیم این کشورها به سرزمینهای کوچکتر در جهت تأمین امنیت اسرائیل بود و باید تدابیر غربی در این زمینه اتخاذ میشد.
سردار سلیمانی بهعنوان یک آیندهپژوه، با شناخت سیاستهای غرب و برای ممانعت از اجرای پروژه آنها، به نظریه امنیت منطقهای رسید. بر اساس این نظریه، امنیت کشورهای اسلامی غرب آسیا به هم پیوند خورده و یکدیگر را مورد تأثیر قرار میدهند. بهعبارتدیگر ناامنی در سوریه امنیت در عراق را خدشهدار کرده و عدم امنیت در عراق، بر امنیت ایران تأثیر میگذارد.
سردار سلیمانی برای تأمین امنیت در غرب آسیا و مقابله با ترفندهای غرب به مدل «مقاومت»
رسید و مبارزه با افراطگرایی و تروریسم را بر مبنای توسعه راهبرد مقاومت شکل داد. حاج قاسم درواقع به غربیها بدل زد، آنها به دنبال ایجاد تفرقه در جبهه مبارزه با صهیونیسم بودند و سردار سلیمانی با متحد کردن این کشورها در قالب «محور مقاومت» آنها را باهم متحد کرد. معجزه حاج قاسم این بود که هفت ملیت یعنی سوریها، لبنانیها، ایرانیان، پاکستانیها، افغانستانیها و عراقیها را زیر چتر مقاومت، در کنار هم قرار داد.
او با استفاده از هویت و فرهنگ بومی هر کشور و نه با تحمیل نسخه بومی ایران، محور مقاومت را شکل داد. حزبالله با هویت لبنانی، حشدالشعبی با هویت عراقی و زینبیون، فاطمیون، حیدریون بر اساس قواعد ملی و محلی کشور خود ایجاد و رشد کردند. به همین دلیل امروز هیچ عاملی توانایی حذف این نیروها را ندارد و روزبهروز قدرت تأثیرگذاری آنها بیشتر میشود.
سردار سلیمانی با نظریه امنیت منطقهای، هر کشور را نسبت به تأمین امنیت ملی و همسایگان دوست خود حساس کرد و محور مقاومت، ترفندهای غرب در تغییر جغرافیای منطقه و تأمین امنیت اسرائیل را با شکست مواجه ساخت. او بهعنوان چهره شاخص مقاومت و نماد مقابله با تروریسم، در جنگ ۵۱ روزه در کنار فلسطینیهای سنی مذهب ماند و در جنگ ۳۳ روزه با نیروهای شیعه حزبالله، شکست رژیم صهیونیستی را رقم زد. در اوج بحران سوریه، شخصاً به کمک بشار اسد رفت و در آستانه سقوط بغداد با عبور از فراز نیروهای داعش به این شهر رسید و عملیات ضد تروریستی را تا حصول نتیجه رهبری کرد.
سردار سلیمانی با کمک نیروهای جانبرکف محور مقاومت، از حاکمیت ملی و تمامیت کشورهای منطقه دفاع کرد و با تنگ کردن عرصه بر رژیم صهیونیستی و حامیان غربی و عربی او، امید را در دل مردم منطقه زنده کرد و از سوی مقام معظم رهبری، قهرمان امت اسلامی لقب گرفت. امروز نیز اتحاد و یکپارچگی کشورهای ضد صهیونیسم در غرب آسیا و تبدیل محور مقاومت به اتحاد مقاومت، موجب تأمین امنیت و افزایش قدرت منطقه خواهد شد.
در سالروز ترور ناجوانمردانه و شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس باید به شکلگیری یک اتحاد قدرتمند منطقهای علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی و ایجاد امنیت جمعی برای کشورهای غرب آسیا اندیشید. هدف نهایی سردار سلیمانی، اخراج نیروهای آمریکایی از منطقه است که این هدف دیر یا زود تحقق خواهد یافت. انتقام سخت در بیان مقام معظم رهبری به معنای خروج آمریکا از منطقه و آزادی قدس است. این هدف، دور از دسترس نیست و با تحقق آن، مسیر ایجاد تمدن نوین اسلامی هموار خواهد شد.
محسن پاک آیین